آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

جمعه هفته پیش ، رفته بودیم بابا کوهی . وقتی قله های موفقیت را با کلی مشقت طی کردیم و بساط صبحانه مان را پهن ، یک دخترک که بغل دست ما نشسته بود و  همان طوری که دود قلیانش را هی توی حلق و دل و روده ما می کرد به نمی دانم کی رو کرد و گفت : پرچم دهه هفتادی ها بالاست ها !

به دوستم اشاره کردم و گفتم ولی ما دهه شصتی ها  آنقدر خسته و رنجور شدیم ، که خیلی وقت است بی خیال پرچم و درفش شدیم و فقط منتظر یک جای آرام و ساکت هستیم که بی دغدغه سرمان را بگذاریم و بمیریم !




  • گلی

نظرات (۲)

  • خانم الفــــ
  • باباکوهی :) بچه که بودم چقدر میرفتیم با ابوی :)
    پاسخ:
    (:
    خدا نکنه این چه حرفیه:)
    یه دورانی برا بالابردن پرچم ها بعد خودشون اروم میشن
    پاسخ:
    (: