آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

سیرکی که می گذرد !

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ

دیروز ، پریروز بود که بالاخره تصمیم گرفتم کتاب " سیرکی که می گذرد " را تمام کنم . توی پرانتز باید عرض کنم که از اواخر تابستان شروع کردم به خواندنش ولی با اینکه اصلا حجمی نداشت ولی تمام نمی شد ، یعنی آنقدر کشش نداشت که بهم انگیزه دهد تمامش کنم . خلاصه نمی دانم یکهو چطور شد که گفتم بیا و خانمی کن و تمامش کن . شاید هم بخاطر دوستی باشد که این کتاب را بهم هدیه داده بود تصمیم گرفتم تمامش کنم . آخر می دانید چطور شده ؟ این رفیق شفیق ما زیادی اهل کتاب خواندن است ، همین چند روز پیش داشتم درباره موضوع پایان نامه ام ازش مشورت می گرفتم ، او هم موضوع "شخصیت زن در آثار دولت آبادی "  را پیشنهاد داد . خب من ساده ی بدبخت هم خیلی رک بهش گفتم از دولت آبادی خوشم نمی آید و خب چشم شیطان کور و از بخت بد من این رفیق شفیق ما  عاشق دولت آبادی بد ترکیب بود . خلاصه این موضوع توی دلش سنگینی کرد تا اینکه بعد از چند روز ، ناراحتیش فوران کرد و یکهو بدون هیچ مقدمه ایی PM داد که تو خجالت نمی کشی؟؟؟؟؟ اصلا به تو هم می گویند دانشجوی ارشد ادبیات ؟؟؟تو همون بهتر که ادبیات دفاع مقدس بخونی !!!!! این حجم از فحش را برای این بهم داد که به نویسنده ی مورد علاقه اش مثلا بی احترامی کردم . چرا که او معتقد بود دولت آبادی ستون داستان نویسی ایران است و ال و بل . خلاصه هر چقدر برایش توضیح دادم که این چیزهایی که می گویی اصلا ربطی بهم ندارد و  بالاخره سلیقه ی من این مدلیاست که از این بابا خوشم نمی آید .ولی او زیر بار نرفت که نرفت اخر سر هم گفت : گمشو از جلو چشام که حوصله ی بحث کردن با تو بی سواد را ندارم .

حالا این کتاب "سیرکی که می گذرد " ربطی به دولت آبادی نداشت ولی گفتم حالا که این رفیق ما خودش این کتاب را هدیه داده بخوانمش که فردا اگر گفت : آثار پاتریک مودیانو رو خوندی و نظرت چی بود ! یک جوابی توی آستین داشته باشیم .

خلاصه به هر مکافاتی که بود کتاب را خواندم ، راستش کتاب بدی نبود ولی خوب هم نبود یعنی این مدلی بود که آخرش از خودم پرسیدم که چی ؟ صد صفحه ی بی زبان را چاپ کردی که آخرش چی ؟ البته به وسط های کتاب که رسیدم به کتاب امیدوار شدم ، یعنی اینقدر امید داشتم که نویسنده قرار است یک سوپرایز نشانم دهد در انتهای کتاب ،ولی زهی خیال باطل . جالب اینجاست که این کتاب برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴ است .

فکر کنم اگر به دوستم بگویم از این کتاب هم خوشم نیامد ، دیگر با فحش های مخصوص به خودش مورد لطفم قرار می دهد . ولی خداییش اگر من بودم ، جایزه نوبل ادبیات را می دانم به این کتاب . یعنی اینقدری که این کتاب به من مطلب یاد داد این کتاب جایزه برده نوبل نه !

  • گلی

نظرات (۶)

ولی در مورد دولت آبادی تجدید نظر کنید. واقعن ستونی هستند برای خودشان و این جوری نادیده گرفتنش ناصواب.
پاسخ:
اتفاقا به این دوستم قول دادم یه بار کل آثارشو بخونم و دوباره نظرمو بدم ! به نظر شما از چه کتابی شروع کنم ؟ 
وسط صحبت با دوستتان میگفتید یحیی یا محمود؟
حکما تک تک موهایش را از ریشه میکند.
.

این کتابا فک کنم مثل بعضی فیلما پایانشون هنریه و نمیفهمی چی میشه
من یه کتاب همینطوری میخوندم دیدم ۲۰ صفحه مونده  و هسچ اتفاقی نیفتاده به این نتیجه رسیدم نویسنده نمیتونه تو بیست صفحه منو هیجان زده کنه.کتاب و بستم و انداختمش کنار
پاسخ:
اصلا ذهنم به یحیی نرسید اون موقع ((: اگه می گفتم فک کنم کلا منو از لیست دوستاش خط می زد ((:


والا من سر از کار این جایزه ها و جشنواره ها و این مدل کتابا در نیوردم  :|
این کتاب رو نخوندم
ممنون بابت معرفی:-)
پاسخ:
(: 
با این حساب حتما باید "ماه بر فراز مانیفست" رو بخونم!

پاسخ:
حتما اینکارو کن (:
اول از همه بدون هیچ فکری، کلیدر.
بعدش اگه وقتی و عمری بود، سلوچ.
یکی از معلم های ما معتقد بود اگه کلیدر چاپش در زمان بهتری اتفاق می افتاد میتونست در دنیا جوایز خوبی رو ببره. (حتا نوبل ادبیات رو)
پاسخ:
خب به سلیقه تون اعتماد می کنم و در اولین فرصت شروع می کنم به خوندنش (:
کلیدر خیلی فضای روستایی باحالی داره و البته اگه طرفدار این مدل داستانها باشید بهتون خوش می گذره. حال و هوای نوستالجیک داره برای ماها که ندیدیم خیلی :)

پاسخ:
می دونم جریان کلیدر چیه ، ایشالا که بتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم (: