آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

خرده جنایت های خانوادگی

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۴ ق.ظ

یک فقره آبجی کوچکه هم دارم، که پارسال پزشکی قبول شدند.  از وقتی فاطمه خانم پزشکی قبول شدند، کلا عیار طلای اینجانب با کاهش چشمگیری در خانواده روبرو شده است. مثلا این مدلی  است که هر وقت جایی می رویم که نیاز به معرفی بچه ها هست. ددی جان بنده، قشنگ بین بچه هایش دنبال فاطمه خانم می گردند و از همان جایی که ایشان نشستند، معرفی بچه ها را شروع می کند. این شیوۀ معرفی که از پزشک خانواده شروع می شود و به بقیه اولادها ختم می شود فقط مختص ددی جان نیست و به مادر خانواده و بقیه اعضای خانواده هم سرایت کرده است. مثلا همین چند وقت پیش رفته بودیم مهمانی، همسر خانواده رو کرد به مامان و گفت: به به چه دخترای دسته گلی، چه سری چه دمی عجب پایی، نمی خواید دخترهاتون رو معرفی کنید به ما. مادر شیر پاک خوردۀ ما، بنده که کنارش نشسته بودم  را کنار زد و رو کرد آن طرف خانه، که فاطمه خانم نشسته بود و گفت:

- فاطمه خانم هستند دختر کوچکم، پزشکی می خونند! بعد رو کرد به من و گفت:

- زهرا خانم هستند، دختر بزرگم و ...

دقیقا مامان من پنج ثانیه سکوت اختیار کرد و هیچی نگفت انگار مثلا توی ذهن خودش داشت بالا و پایین می کردکه  مثلا ارزش داره بگم ادبیات می خونه، یه وقت ادبیات کلاس پزشک خانواده رو نیاره پایین و کلی از این فکرها؛ که آقا طاها از آنطرف مجلس گفت: عمه زهرا نویسنده است.

یعنی قیافۀ من توی آن پنج ثانیۀ که مامان داشت فکرهایش را می کرد، عین قورباغه پرس شده بود. اصلا جا داشت همان لحظه یک  سفارت انگلیسی توی آن بر و بیابان پیدا می کردم و به نشانه کودک آزاری آن‌هم از نوع روحی روانیش خودم را آتش می زدم.

حالا فکر نکنید فقط همین یکبار از این مدل اتفاق ها می افتد، یعنی ما هر جا که می رویم همین بساط را داریم. کلا انگار رشتۀ ادبیات جز آدمها نیست که این مدلی خانوادۀ بنده باهاش برخورد می کنند والا


پ ن : جا داره، از همین تریبون از آقای طاهای هفت ساله تشکر کنم، بابت اینهمه آبروداری، بوس بهش اصلا 

  • گلی

نظرات (۱۳)

درسته که ادبیاتم به هرحال رشته است اما خوب کلاس خانواده مهمتره دیگه! حتما شما خودتون هم تصدیق می کنید D:

پاسخ:
نه خیر اصلا هم تصدیق نمی کنم :|

:D
سوای کلاس، اصلا پزشکی رشته ی مهمتر، ارجحتر، عالمانه تر، سخت تر و خب با ارزش تریه نسبت به ادبیات که اگه پزشکی رو زمرد فرض کنیم، ادبیات پیشش یه تیکه کلوخه:))
پاسخ:
:| واقعا از اینهمه امیدی که دادید ممنون:| 
خودمون رو درگیر اسم و رسم کردیم :)
هرکسی تو هر جایی که هست، با رشته ی خودش اگه دست از تلاش برنداره بهترینه. درسته این حرف یکم کلیشه ایه اما امیدواریم روزی همه به این باور برسیم :)
پاسخ:
دقیقا (: 
جناب مجید یکم یاد بگیرین لطفا :D
ای ادیبِ فرزانه د:

پاسخ:
بالاخره یکی به ارزش های من پی برد:D
صحیحه که من از شاخه های گروه هنر و ادبیات متنفرم اما باور کنید اون موضوع رو از روی غیظ و نفرت نگفتم؛  با نظر کاربر «آنه» هم زیاد هم رای نیستم، اینکه هرکس در رشته ی خودش تلاش کنه و بهترین باشه خیلی خوب و درسته اما این اصلا تضمینی بر مفید بودنش نیست. بهترین گدا هم در نهایت یه گداس:))
من قصد بد ندارم از این کامنت:))
پاسخ:
((: اصلا مشخص بود که قصد بد ندارید ((:
فکر میکنم من باید شرط مفید بودن رو در نظر میگرفتم. ایشونم درست میگن :)
پاسخ:
((: بعله ، مفید بودن خیلی مهمه (:
  • محمّدعلی عمرانی
  • عجب! توی همون شیراز میخونن؟
    با این که خودم الان سال دوم پزشکی ام و تجربه دارم چقدر حال میده توی جمع های عمومی وقتی رشته ی آدم رو میپرسن، اما قبول دارم این تکبر و بعضاً حس من چقدر خوبم که بین بعضی از بچه های هم رشته ی ما جریان داره، مشمئز کننده س.
    ادبیات میتونه جزء مهمی از فضای رسانه ای سطح کشور باشه که اگر خوب بهش پرداخته بشه، کمک میکنه به نشر ارزش های اخلاقی، نشر فرهنگ صحیح و تمدن سازی اسلامی. ارزشش هم محفوظه. 
    پاسخ:
    نه متاسفانه شیراز نیست، یکی از استان های اطراف شیراز (:

    اینکه می گید" ادبیات می تونه" جمله غلطی هست، ادبیات حتما جز مهمی توی رسانه و کلا کشور هست ولی خب متاسفانه با نگاه های اشتباه به این رشته کلا این رشته مظلوم واقع شده ! 
  • محمّدعلی عمرانی
  • امام علی (ع) می‌فرمایند: «دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان همین بس که ارزش خویش را نداند.» (1)

    امام علی (ع) می‌فرمایند: «بزرگ‌ترین نادانی، ناآگاهی انسان از شأن و منزلت خویش است.» (2)

    امام علی (ع) می‌فرمایند: «هر کس خود را بلند نگرداند و به اوج رفعت نرساند، کسی او را بلند نخواهد کرد. (3)»

    1. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳
    2. میزان الحکمه، ج 2، ص 874
    3. غرر الحکم و درر الکلم، ص 698

    با این حساب، این نگاهِ خودتون هم بهتره بهتر باشه. شما قبل از هر کسی باید کاری که می کنین رو باور داشته باشین برای موفق شدن.
    پاسخ:
    اتفاقا من حسِ بدی نسبت به خودم ندارم و این پست های خرده جنایت های خانوادگی بیشتر جنبه شوخی دارند و اگر دقت کنید کلمه ها بیشتر طنز استفاده شدند. حداقل از شما که سابقه خوندن چند تا از این پست های خانوادگی رو دارید انتظار داشتم طنز ماجرا رو می گرفتید(: فکر کنم از بین کامنت دهنده ها فقط جناب " بی نشان" طنز ماجرا رو گرفتند و من هم خیلی با شوخی و طنز جوابشون رو دادم(: 
  • محمّدعلی عمرانی
  • گفتم که. میتونه اگر خوب بهش پرداخته بشه. خب الان پرداخته نشده دیگه. این رو باید درستش کنین شما.
    کدوم استان؟ خراسان رضوی که نیستند احتمالاً؟
    طنزش تلخ بود. چون دور و بر خودمون واقغیش رو میبینیم.
    پاسخ:
    اووووه خراسان رضوی که اون سر دنیاست، نه بابا نزدیکی های شیراز خودمون هست، یاسوج قبول شدن (: 
    ایشالا  که درست بشه این اوضاع قاراش میش ، حالا چه با ما چه بی ما (: 

    :پ ن : کی امتحان شما تموم میشه ؟
    باید رست ازین سنّت های شوم ایرانی .. واقعا ..
    پاسخ:
    مشکل اینه که نمی رستند خو :D
    مورد داشتیم افتخار کل خاندانشون لیسانس معماری دانشگاه ازاد بود ...:((
    پزشک ها واقعا زحمت می کشند 
    انا به خدا بچه های علوم انسانی هم خیلی خیلی زحمت میکشند ....
    پاسخ:
    توی کشور ما به علوم انسانی اهمیت نمی دن وگرنه پایه هر کشوری رو علوم انسانی می سازه به نظرم 

    بالاخره یه روز بچه های علوم انسانی رو کشف می کنند (:
    هه! من اگر بخوام در این زمینه صحبت کنم روضه‌ی مکشوفی میشه برا خودش :(((

    #درد_مشترک

    خدا صبر بده بهمون :))
    پاسخ:
    آمین یا رب العالمین (:
    من همه ی سعیم رو میکنم که به خواهرم که داره انسانی میخونه حالی کنم که ادبیات چه قدر مهمه و مملکت چه قدر به نویسنده نیاز داره و حیفه که از بین نسل قبل از ما و نسل ما و نسل شما ، یه نویسنده ی بزرگ پیدا نشه... 
    تا یه مدت قبول میکنه بعد دوباره می ره مدرسه و پر میشه که رشته های انسانی فقط حقوق و روان و لاغیر ...! 
    پاسخ:
    آره متأسفانه زمان خودمون همین‌طوری بود، همه فقط اون دو سه رشتهٔ تاپ اولی رو می‌دیدند. چقدر من خودم سر این موضوع ضربه خوردم اگر به‌جای ریاضی انسانی خونده بودم، اگر به جای مهندسی نرم توی کارشناسی ادبیات خونده بودم، چقدر جلو بودم الان. فوق‌لیسانس برای ادبیات خیلی دیره!
    ایشالا که آبجیتون به هر چی علاقه دارند در مسیرش موفق باشند (: