آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

و اینچین بود که "آرزوهای نجیب" گریست!

سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۱ ب.ظ

خواهرم یه بار بهم گفت: زهرا تو یه عیب بزرگ توی نوشتن داری و اونم اینه که خیال می کنی همه داستان هات رو شبیه خودت می خونند. اون موقع ها زیاد حرفش رو جدی نگرفتم. 

تا اینکه چند روز پیش رفتم شرکت و داستانی رو که نوشته بودم و انیمیشن شده بود رو دیدم. راوی که شروع کرد به قصه گفتن، هی فکر کردم اینو واقعا من نوشتم، چرا این مدلیه؟ چرا اینقدر بده؟ اونجا بود که به حرف آبجیم رسیدم. 


  • گلی

نظرات (۶)

بجای گریه کردن رو قلمت کار کن :)))
پاسخ:
طرف بد داستان رو می خونه مقصر منم:| 
وای بر تو ر. کازیمو 
وای
((:
درست میگی ولی رو قلمت کار کن :)))
پاسخ:
برو خونتون ها ((:
  • بلاگر آرام
  • این عکس اواتار گریانتون هروقت پست میذارید جیگر منو میسوزونه:(
    خب خیلی وقتا نویسنده ها اینطورند. برداشت ها زیادن از یک چیز
    پاسخ:
    عوض کنم عکس پروفایل رو ؟(:
    من میرم خونمون ولی رو قلمت کار کن :)))
    پاسخ:
    :| 

    ((:
  • بلاگر آرام
  • نمیدونم خودتون میدونید:)
    پاسخ:
    البته الان عوضش کردم(:
  • دخترِ انـــــــــــار
  • کی خونده ؟ برای کی ؟
    پاسخ:
    طرف رو نمی شناسم والا 
    شیرازی نبود کلا 
    حالا آماده شد میارم ببینی(: