و اینچین بود که "آرزوهای نجیب" گریست!
سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۱ ب.ظ
خواهرم یه بار بهم گفت: زهرا تو یه عیب بزرگ توی نوشتن داری و اونم اینه که خیال می کنی همه داستان هات رو شبیه خودت می خونند. اون موقع ها زیاد حرفش رو جدی نگرفتم.
تا اینکه چند روز پیش رفتم شرکت و داستانی رو که نوشته بودم و انیمیشن شده بود رو دیدم. راوی که شروع کرد به قصه گفتن، هی فکر کردم اینو واقعا من نوشتم، چرا این مدلیه؟ چرا اینقدر بده؟ اونجا بود که به حرف آبجیم رسیدم.
- ۹۵/۱۱/۱۹