آرزوهای نجیب

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

خیلی لوسم، خودم می دونم:دی

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۰۱ ب.ظ

من یادم رفت، شما یادتون باشه که فردا دفاع منه ولی هیچکس حاضر نشد بیاد جلسه دفاع.

یکیش سالگرد شوهر عمه‌شه، یکی اجازه نداره بیاد، یکی کار داره، یکی هم هست که اصلا براش مهم نیست.



  • گلی

نظرات (۱۲)

  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۰۴
  • خانم لبخند
    • عزیز دلمممم
    من که نمیتونم بیام ولی بدون دلم اونجاست، کنارت :*
    دعا میکنم واست. چه ساعتی هست؟
    پاسخ:
    دو بعداز ظهر (:
    ممنون:*

  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۲
  • پلڪــــ شیشـہ اے
    • سلام ابجی. به سلامتی ان شاءالله.^_^ بر ما هم ببخشید، خیلی دوریم، اما دلمون پیشتونه.با بهترین نمره ان شاءالله پشت سر بگذارید.
    پاسخ:
    سلام (:
    بسی ممنون از دعای خیرت (:

  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۸
  • ** دلژین **
    • اقا من رو جلوت تصور کن که شکلک در میارم :))) 
    پاسخ:
    ((:
    استادم گفت چرا همش نیشت بازه می گم مقصر مریم ها بعدش بدون فوت وقت می برنم دارلمجانین((:
  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۰۰
  • آقاگل ‌‌
    • غریبانه تر از دفاع من مطمئنم نمیشه. شهرستان بودم. استاد راهنمام هماهنگ کرده بود زمان دفاع رو. عصر از خونه حرکت کردم. فردا صبح زود رسیدم. بعد از ظهرش ساعت چهار دفاع داشتم! دفاع کردم. بعد هم فردا شبش برگشتم شهرستان. کلا 24 ساعت تو دانشگاه موندم. هیچ کسی هم نه با خودم بردم نه کسی اومد. :|
    من بودم. استاد راهنمام. استاد مشاور. ناظر و دو تا داور. سه تا دانشجو هم اومدن که موقع پرسش و پاسخ بیرونشون کردن. 
    پاسخ:
    من باید ساعت ۵ صبح حرکت کنم
    ۹ صبح می رسم دانشگاه
    یکم باید روی ارائه ام کار کنم چون هنوز یه نگاه هم ننداختم ببینم قراره فردا چی بگم
    ساعت ۲ هم دفاع دارم
    بعدشم دوباره میام شیراز
    تا دیروز قرار نبود کسی بیاد
    دیدیم اخوی اومده شیراز ماشینم داره، گفتم حداقل اینو با خودم ببرم که با اتوبوس نرم:دی اگرم توی جلسه دفاع نیاد راحترم چون جلو خونواده ام از ارائه دادن عاجزم:| 

    ایشالا دفاع دکتراتون دیگه غریبانه نیست (:
  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۴
  • هوپ ...
    • من هم سر این قضیه خیلی ناراحت شدم ولی بعد گفتم بی خیال!
    آرزوی موفقیت حسابی دارم واست :-))
    پاسخ:
    ممنون دکتر جان(:
  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۰
  • حضرت کازیمو
    • حیف که دیر خبر دادی وگرنه بلیت میخریدم میومدم!
    پاسخ:
    :دی 
    ممنون شما لطف دارید به من (:
  • ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۴۷
  • سرو :)
    • ای جان موفق باشی ایشالا :)))
    +کاش من میتونستم بیام :))
    پاسخ:
    ممنون عزیزم
    افتخار نداشتیم دیگه در خدمت بانو سرو جان باشیم (:
  • ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۱۶
  • ♫ شباهنگ
    • حس غریبانه‌ت به منم منتقل شد :(
    موفق باشی
    پاسخ:
    فدای تو (:

  • ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۸:۱۸
  • خانم لبخند
    • نمیخوام بپرسم دفاع چطور بود چون شاید نخوای بگی و فضولی باشه؛
    ولی خب فقط میگم که اون ساعت به یادت بودم و هستم ;)
    ان شاء الله که بهترین نتیجه رو گرفته باشی :)
    پاسخ:
    شکر خدا خیلی خوب بود(:
    ممنون از دعای خیرت، مطمئنم یکی از دلایل موفقیت دیروزم رو مدیون دعای دوستای خوبی مثل تو  بودم 
    بازم ممنون(:

  • ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۲
  • خانم لبخند
    • خب الهی شکر :)
    پاسخ:
    (:
  • ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۳
  • درخت بلوط
    • مبارررک باشه عزیزم. ان شالله دفاع دکترا و جشن امضای کتاب هات :)) :**
    پاسخ:
    ممنون خانم دکتر (:
  • ۰۱ مهر ۹۶ ، ۲۲:۵۲
  • مجید
    • سلام
    باید پول میدادی یکی رو اجیر میکردی میبردی، من یک بار برای یکی از داداشام رفتم به غلط کردن افتادم، سه سال میگذره هنوز هیکلم بوی کیک و موز و پرتقال میده:))
    پاسخ:
    سلام (: 
    ((:
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم