آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

خدایا خودت بهمون رحم کن

يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۶:۵۲ ب.ظ

داداش ته‌تغاری من نه اسفند نامزدیش است. برای همین برای تدارک مراسم رفته بود تهران. دیشب باید بلیط می‌گرفت برای شیراز، پروازها رو که چک می‌کنه، می‌بینه که پرواز تهران-یاسوج جای خالی داره، با خودش فکر می‌کنه میرم یاسوج و یه سر می‌رم پیش فاطمه (خواهر کوچکم) و بعد میرم شیراز. توی همین گیروویر یادش میاد فاطمه برای تعطیلات اومده شیراز و منصرف میشه.

حسین سرکوچه میرسه که خبر سقوط هواپیما تهران-یاسوج رو خبرگزاری‌ها کار می‌کنه.

یعنی از صبح همش دارم با خودم فکر می‌کنم اگه حسین قشنگم توی اون هواپیما بود چی بلایی سر ما می‌اومد.

از اون طرف یکی از همکلاسی‌های فاطمه خواهرم و دکتر کردی (مشاوری که قرار بود توی دانشگاه همایش برگزار کنه) توی هواپیما بوده و فاطمه به شدت حالش بده، همش می‌گه تو رو خدا صدقه بدید.

نمی‌دونم بخاطر نبود حسین توی هواپیما خوشحال باشم یا برای غم هم‌وطن‌ها ناراحت.

از غم چی توی این کشور بمیریم خوبه؟



  • گلی

نظرات (۲)

توی حیکمت کار خدا یه وقتایی می‌مونم واقعاً. 
هیچ حرفی برای گفتن ندارم الان. جز اینکه کاش جای مسئولین گرامی بنشانند درخت. :|
پاسخ:
خداست دیگه هیچ‌کس سر از کارهاش در نمیاره 

کاش...
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • :| 

    خدا بهمون رحم کنه
    اما ای کاش خودمونم به خودمون رحم کنیم.
    پاسخ:
    دقیقاً امروز داشتم به همین رحم کردن خودمون به خودمون فکر می‌کردم 
    ایشالا که اوضاعمون خوب بشه همین روزها