آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

شاید برای شما هم اتفاق بیفتد.

دوشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۱۵ ب.ظ

یک وقت‌هایی یک چیزهایی مردم توی صفحه‌های مجازیشون می‌نویسند که من شاخم درمیاد؛ یعنی اون‌ها هم مثل توی ایران زندگی می‌کنند. اون‌ها کجای ایران زندگی می‌کنند که فقط بعضی اتفاق‌ها رو اون‌ها می‌بینند. من کورم یعنی. 

بعد جالب‌تر اون آه‌وناله‌هایی که بقیه در جوابشون می‌نویسند. 

امروز یک چیزی آلما توکل از یک بنده‌خدایی توی کانالش زد که فک من افتاد. اون توئیت دربارهٔ دوچرخه‌سواری دخترهای ایرانی بود. 

واقعاً توی کدوم شهر ایران زندگی می‌کنه که دوچرخه‌سواری عیب داره؟ واقعاً شما وقتی با دوچرخه می‌رید بیرون کسی یا ارگانی هست بهتون گیر بده؟ چرا من که دوچرخه سوار می‌شم کسی بهم گیر نمی‌ده؟ بعنی تا حالا ندیدم توی شیراز به خانمی گیربدن برای دوچرخه‌سواری. 

احساس می‌کنم بعضی‌ها کلاً توهم این رو دارند که یکی بهشون گیر می‌ده؛ مثلاً اون سری یه خانمی منو می‌بینه و می‌گه: به لباست گیر نمی‌ده گشت‌ارشاد؟ (حالا لباس من تا نوک انگشت پام بود و کاملاً هم پوشیده بود و یه تار موم هم پیدا نبود) شاید باورتون نشه؛ ولی من تا حالا توی شیراز گشت‌ارشاد یا یه چیزی شبیه اون ندیدم. نه اینکه فقط برای من اتفاق نیفتاده. تا حالا اصلاً ندیدم به پوشش کسی گیربدن تو شیراز. حالا قبول دارم توی شهرهای دیگه به پوشش گیر می‌دن؛ ولی واقعاً دوچرخه‌سواری دور از ذهنه برای گیردادن.

من توی دورهٔ ارشد همیشه توی دانشگاه روسری می‌پوشیدم. روسری‌های رنگی‌رنگی ها. که همهٔ دانشجوها ازم می‌پرسیدند که حراست بهت گیر نمی‌ده. والا دوسال رفتم دانشگاه نه تنها حراست بهم گیر نداد تازه استاد عربی ما، معاون دانشگاه هم بود. یک سری، سر کلاس بهم گفت: تغییر دکوراسیون دادی خانم محمدی. 

اولش خیال کردم می‌خواد گیربده که چرا روسری رنگی پوشیدم. بعد یه لبخند زد و گفت: چقدر خوبه که همیشه رنگی‌رنگی می‌پوشی. کاش زن‌ها و دخترهای ما یادبگیرن دست از سر این رنگ مشکی و تیره بردارند. 


منظورم اینه که حراست مریض نیست که به کسی گیر بده که عیب‌وایرادی نداره؛ ولی خدایی مثلاً به‌جای مانتو، بلوز نپوشید بیاید دانشگاه، یا مثلاً پابند بپوشید یا حتی یکجوریی آرایش نکنید که انگار قراره برید عروسی.


 

  • گلی

نظرات (۱۶)

توی شهر ما هم که شهر کوچیک و مذهبی ای هست، کلی دختر دوچرخه سوار هست!
پاسخ:
اصلاً برای من عجیبه که می‌گن، به دوچرخه‌سواری گیر می‌دن. 

تو اصفهان ممنوعه....همه میدونن.
ولی من تاحالا ندیدم کسی رو بگیرن و اینا...
پاسخ:
احتمالاً خود مردم اصفهان خواستند که ممنوع باشه؛ وگرنه دولت یا حکومت که نمیاد مثلاً برای یه شهر ممنوع کنه و بقیۀ شهرها نه.


مشکل امثال آلما توکل نمیدونم چیه
خیلی وقتها حرفهای درستی میزنه، انتقاد به جایی میکنه
خیلی وقتها هم مثل همین مورد اشتباه میکنه
همکار منم چند ساله با دوچرخه میاد سرکار کلا ترددش با دوچرخه است، کسی هم گیر نمیده
خیلی زیاده تو تبریز هم موارد اینچنینی
پاسخ:
تعداد حرف‌های نامعقولش می‌چربه به حرف‌های معقولش.

توی شیراز اون موقع که اصلاً تب دوچرخه نبود زن‌هاشون دوچرخه سوار می‌شدند و اصلاً یه چیز طبیعی بود. یادمه یه بار یه نشست داشتیم توی یه کتابفروشی دختره با دوچرخه اومده بود بچه‌های کتابفروشی که اتفاقاً خیلی مذهبی هم بودند کلی به این خانمه کمک کردند که دوچرخه رو توی کتابفروشی بذارند که خانمه با خیال راحت به جلسه برسه  و چه همه هم تشویقش می‌کردند که چقدر خوب که با دوچرخه میاید و این ها.
من در یزد زندگی میکنم،و در محله ای که آدماش خیلی مذهبی و سنتی هستن.
اگه یه دختر که ده سال یا بیشتر داره سوار دوچرخه بشه،خیلی هاشون این را
درست نمیدونن.بهشون میگن دختری به سن تکلیف رسیده که نباید تو کوچه دوچرخه سواری کنه(نمیدونم به سن تکلیف و دین چه ربطی داره) یا هیچی 
نمیگن ولی یه نگاهی بهت میکنن که...😳😳😳😳
ولی تو محله هایی که مذهبی ها کمترن هیچکس کاری به کسی نداره.
تو پارک ها هم دخترا و خانومای دوچرخه سوار هستن ولی کسی گیر نمیده
وممنوعیتی هم برای دوچرخه سواری وجود نداره.
مشکل از طرز فکر غلط مردمه.
پاسخ:
خب مردم نگاهشون غلطه؛ وگرنه که دولت یا حکومت که کاری ندارند (:
یا مثلا اون دفعه که یکی شون یه جوری در مورد تابوی عادت ماهانه صحبت میکرد من احساس کردم توی دوران جاهلیت و زنده به گور کردن دخترها زندگی میکنه.
پاسخ:
یه چیز جالب بگم، ما خودمون خانواده‌های خیلی سنتی و مذهبی هستیم و این چیزهایی که برای این مثل روشنفکرها و خانواده‌های خیلی روشنفکرشون تابو هست، برای ما مذهبی‌ها شبیه جکه اصلاً. منظورم اینه ما سنتی‌ها خیلی جلوتر از اوناییم در درک‌کردن خیلی چیزا؛ ولی بعضی از این‌ روشنفکرها انگار از پشت کوه اومدن.

پارسال آلما توکل برای روز دختر نوشت؛ آره مثلاً ادارۀ ما کادو‌گرفتن برای دخترها بعد یه خانمه اومده گفته این دختره بهش کادو بده این رابطه داره بهش کادو نده.
بعد من توی یه شرکت خیلی مذهبی کار می‌کردم اول صبح رئیس شرکت خوشحال‌خوشحال با یه جعبه شیرینی اومد و اول میلاد رو تبریک گفت و بعد روز دختر رو.

نیومد بگه خب خانم فلانی تو دختری روزت مبارک و فلانی چون تو دختر نیستی روزت نامبارک((:

اصلاً  یه وقت‌هایی برام سؤال پیش میاد چرا همۀ اتفاق‌های دسته اول دنیا توی ادارۀ آلما توکل رخ می‌ده. اینقدر دلم می‌خواد اداره‌شون رو ببینیم یه بار. 
والا ملت کلی آزادن بعد دنبال آزادی می گردن
نمی دونم دقیقا چه نوع آزادی هستن
هر کار می کنن، کسی هم بهشون چیزی نمیگه

شاید یه موقع هایی یه جاهایی کسی چپ چپ نگاه بکنه ولی قطعا کسی نمیاد بگه چرا سوار دوچرخه شدی
پاسخ:
منم همین رو می‌گم. اصلاً با عقل جور در نمیاد که مثلاً پلیس جلوی یه دوچرخه‌سوار رو بگیره و بگه خانم چرا دوچرخه سوار شدی؟
شاید شما ندیده باشید اما متاسفانه این چیزها هست. 
مثلا یکبار من و دوستم داشتیم تو میدون ولیعصر می رفتیم یهو خانم گشت ارشاد به دوستم که ظاهر معقولی داشت گفت خانوم شما باید با ما تشریف بیارید. یه نگاهی هم به من کرد که خب من اون زمان چادر سرمیکردم و مسلما چیزی نتونست بگه. بعد یه دختر ساده ی دیگه رو هم گرفت و  اینارو که سوار کرد در ماشین رو بست رفت! چون سر ظهر بود و اینجور که شنیدم این دوستان ماشینی پول میگیرن. یعنی هر ماشینی که بیارن، فلان قدر. 

یا حراست دانشگاه یه بار مارو برد فقططططط به این دلیل که یکی از همکلاسیای آقامون چیپس بهمون تعارف کرده بود، اونم با حفظ فاصله و شئونات :)) بعد تازه ما هم برنداشته بودیم، اینش زور داشت :د 
اغراق نمی کنم، واقعا این اتفاقا همینجوری افتادن.

می خوام بگم که خب شاید همه همینطور نباشن و همه جاها اینطوری نباشه، ولی خب تا نباشد چیزکی...
پاسخ:
من قبول دارم به پوشش گیر می‌دن. اینو اصلاً انکار نمی‌کنم و اینم می‌دونم که واقعاً یه وقت‌‌هایی گیر الکی هم می‌دن. من توی دانشگاه یزد دیدم که طرف با یه تیپ ساده میاد دانشگاه بهش گیر می‌دن؛ ولی یه دانشجو دیگه با یه تیپ غیرمتعارف میاد دانشگاه و کسی هم بهش نمی‌گه بالا چشمت ابروئه.
ولی این گیردار دادن الکی‌ تعدادشون خیلی کمه و خیلی فراگیر نیست به‌نظرم. البته شاید شهر به‌ شهر هم فرق کنه. جایی مثل تهران چون پایتخته شاید حساسیت‌ها بیشتر باشه یا جاهای مذهبی مثل مشهد.

من می‌گم حرف‌هایی که دربارۀ دوچرخه‌سواری خانم‌ها می‌گن، بیشتر به فرهنگ خانوادگی و فرهنگ اون شهر برمی‌گرده. مثلاً ارکیده می‌گه توی اصفهان ممنوعه و من شاخم دراومده. اگر ممنوعه خب باید دولت یا حکومت برای همۀ شهرها ممنوع کنه. نمی‌شه یه شهر ممنوع  باشه و یه شهر نه. احتمالاً خود مردم درخواست کردند و خود مردم اصفهان درخواست دادند که دوچرخه‌سواری نباشه.
شیراز که عالیه‎:D
ولی ولی ولی حراست داریم تا حراست
دانشگاهی که میرفتم سه سال یه رییس داشت که در عمیق ترین لایه های کارمندی صفت زیرآب زنی رو نهادینه کرده بود و حراست از ترس چاپلوسی همکارش از دم به همه گیر میداد
سال آخر رییس عوض شد
و همون افراد حتی به تیپ های نامعقول هم گیر نمیدادن چون ضرر و نفعی
متوجهشون نبود
* آلما توکل هم ایران نیست!اصلا روی کره زمین نیست بعضا!
پاسخ:
سیستم اداری ما کلاً مریضه به‌خاطر همین زیرآب زنی ها.


من توی مشهد زندگی می کنم. یادمه ۲-۳ سال قبل، با خانم های دوچرخه سوارِ این‌جا برخورد جدی می شد. البته فکر می کنم الان این شرایط نیست اما حداقل چیزی که هست اینه که همچنان دید خوبی نسبت به دوچرخه سواری خانم ها وجود نداره.
پاسخ:
کی بخورد می‌خورد مردم یا ارگان خاصی؟ الان مردم دید خوبی ندارن یا بازم ارگان خاصی؟
تا جایی که من شیراز دیدم خیلی هم گیر میدن، یه پول که بهشون بدی ولت میکنن:||
پاسخ:
والا که ما ساکنیم تا حالا ندیدیم (:
منم حدودا 5 ساله که 9 ماه سال اونجا ساکنم، موردهایی هم که میگم دوستای نزدیکم بودن(((:
چون برای شما به هر دلیلی اتفاق نیفتاده دلیل نمیشه اصلا وجود نداشته باشه(:
پاسخ:
آخه بعد از سی‌سال باید حداقل یه مورد من ببینم.
حالا شاید من کورم (:
احتمالا باید بیشتر به اطرافتون دقت کنید، فقط محدود به قشر خودتون نباشین(:
پاسخ:
قشر خودم رو شما دیدید؟ (: 
نه، بیشتر منظورم محیط اطراف و ادم‌هاییه که باهاشون ارتباط دارین که باعث شده همچین چیز واضح و شایعی رو نبینید(:
پاسخ:
محیط اطراف من کجاست؟ شما خبر دارید؟
حالا درسته من توی کامنتم گفتم من آدم مذهبی و سنتی هستم؛ ولی عزیزم دلیل نمی‌شه مثلاً همهٔ دوستام مذهبی باشند.
اتفاقاً نود درصد دوستای من از اون ور بوم افتادن. 
 مثلاً همیشهٔ خدا هم توی مسجد نیستیم. 

اصلاً یه چیزی، میشه بگید دقیقاً کجای شیراز گشت ارشاد هست؟ 
کجای شیراز جلوی دختر دوچرخه‌سوار رو می‌گیرن؟
 

والا من هیچکدوم از این چیزایی که شما دارین به خودتون میگین رو نگفتم، شما گفتین حتما کور هستین که ندیدین منم گفتم دیدتون رو وسعت بدین، درست نیست به خودتون بگین کور. من بقیه کامنت هارو هم نخوندم و هیچ پیش فرضی هم نسبت به شما ندارم. حرفم فقط اینه گشت ارشاد در شیراز هم متاسفانه حضور فعالی داره.
در مورد دوچرخه سواری هم صحبت نکردم. 
گشت ارشاد جلو پاساژ زیتون، ستاره و افتاب اکثرا اخر هفته‌ها دیده میشه. تو خود معالی اباد هم همیشه مشغول گشت زنی هستن. فرهنگ شهر هم زیادن، چمران هستن، ستارخان هستن. تو اکثر محل های پر تردد شهر  تو ساعات شلوغ و خلوت دیده میشن و وظیفه خطیرشون رو انجام میدن. 
پاسخ:
زیتون🙄🙄
ستاره🙄🙄🙄
آفتاب 🙄🙄🙄🙄
شما چه ساعاتی می‌رید این جاها که گشت ارشاد می‌بینید؟ 

ما بیشتر شب‌ها می‌ریم چمران، پیاده‌روی. قبلاً همین پیست پیاده‌روی مسیر پیست دوچرخه‌سواری بود.
تقریباً بیشتر جمعه‌ها هم میریم کوه چمران و مسیر اصلی تردد من ملاصدرا و سینما سعدیه و بعضی شب‌ها هم میریم دوچرخه‌سواری پارک‌های محلی.
 در تمام این مدت بالاخره نباید من یه گشت ببینم؟ 

حتی تو نیایش جلوی محل قبلی جیگر طلا تمام شبای سال  گشت میزنن
ایشالا سعادت دیدار نصیبتون بشه(:
پاسخ:
(: