آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

۹۹ مطلب با موضوع «مادام بوکتا» ثبت شده است

یک تکه زمین کوچک

جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ ق.ظ

نمی‌خوام زیاد صغری‌کبری بچینم؛ پس اگر دنبال یه کتاب متفاوت برای نوجوان‌ها هستید این یادداشت رو بخونید.

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۷
  • گلی

کتاب‌های شگفت‌انگیز آقای موریس

جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۴۸ ب.ظ

::: یک


زندگی هر آدمی یه قصه است و برای خودش یه داستان هیجان‌انگیز و پر از اتفاق‌های ریزودرشت داره.


کتاب‌های شگفت‌انگیز آقای موریس قراره همین موضوع رو به ما بگه و توی این کتاب قراره قصۀ زندگی آقای موریس رو برامون تعریف کنه.


کتاب جالبی هست. خوندنش رو هم توصیه می‌کنم. نگاه خیلی‌خیلی قشنگی توی این کتاب به دنیا و حتی به کتاب و داستان‌خوانی وجود داره که باید حتماً خودتون بخونیدش. کتاب چون برای ردۀ سنی ۷ تا ۱۰ ساله‌هاست بهتر بود خانم مترجم کمی توی استفاده از کلمه‌های کودکانه بیشتر دقت می‌کرد؛ اما این از ارزش‌های کتاب چیزی کم نمی‌کنه. این کتاب رو خانم مائده اژه‌ا‌ی ترجمه کرده و انتشارات آرمای دوست داشتنی هم چاپش کرده.

آرمای عزیز، لطفاً در کتاب‌هات رو بدون براش کلی تبلیغ کن.


:::دو

موضوعی که این روزها زیادی بهش فکر می‌کنم و یه جورایی برام آزاردهنده شده اینه که چرا آدم‌ها کتاب‌های جدیدی را کشف نمی‌کنند. چرا همۀ صفحه‌های ایسنتاگرام و همۀ کتابفروشی‌ها و حتی همۀ انتشاراتی‌ها فقط روی یه تعداد محدودی کتاب تمرکز می‌کنند و همون‌ها رو تبلیغ می‌کنند.


انگار اینکه چه کتابی رو هم بخونی مد می‌شه. این فرصت رو به خودتون بدید که کتاب‌های تازه و نو و بکر رو پیدا کنید. توی کتابفروشی‌ها که می‌رید همون اول کاری نرید سراغ یه سری کتاب‌های خاص. کتاب‌ها رو ورق بزنید. کنار قفسه‌ها چند دقیقه بایستید بهشون نگاه کنید ببینید کدومش مهجور مونده برید سراغ اون کتاب‌ها.


به‌نظرم کتاب‌ها هم دل دارند. یه وقتایی از اینکه کسی سراغی ازشون نمی‌گیره دلشون می‌گیره و میرن اون ته‌مه‌ها خودشون رو قایم می‌کنند. خجالتی می‌شن؛ ولی شما این فرصت رو به کتاب‌ها و نویسنده‌ها و مترجم‌های تازه‌نفس بدید که خودشون رو بهتون نشون بدن. مطمئنم اون‌ها هم توی دلشون کلی قصه‌های محشر دارند، فقط باید بهشون فرصت بدیم تا از لاک خودشون بیرون بیان. به‌قول دوست عزیزی که البته ایشون هم الگوشون حافظ جان بوده بیایم: «دعای گوی غریبان جهان» باشیم همگی.


  • گلی

هنر شناخت بچه‌ها

يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۰۰ ب.ظ

:::یک 


یه جایی خوندم یا شایدم شنیدم که اگر می‌خواید مثلاً توی سن ۲۵ سالگی ازدواج کنید باید از سن ۲۰ سالگی شروع کنید به خوندن کتاب‌هایی در این باره. یا اگر می‌خواید مثلاً سن ۳۰ سالگی بچه‌دار بشید باید از سن ۲۵ سالگی یا حتی یکم زودتر سن ۲۳ سالگی شروع کنید به مطالعه دربارهٔ والدگری و بچه‌ها. 

البته خیلی از ماها اصولاً توی هیچ زمینه‌ای برنامه‌ریزی نداریم و همین‌طوری وارد میدان عمل می‌شیم تا ببینیم چی پیش میاد آخرش؛ اما همچین نظریهٔ ژرفی وجود داره.


::: دو


شاید یکی از مشکلات ما آدم‌ها توی ارتباطات با افراد دیگه نداشتن شناخت از هم هست. در اکثر مواقع هم به چیزی به نام «تفاوت‌های فردی» اعتقاد خاصی نداریم. ما آدم‌های دیگه رو موجوداتی کاملاً شبیه به خودمون می‌بینیم برای همین انتظارهای ازشون داریم که نباید. 

به تعداد آدم‌های روی کرهٔ زمین  تفاوت رفتاری و اخلاقی داریم؛ پس برای معاشرت صلح‌آمیز با این همه آدم متفاوت نیاز به شناخت این آدم‌ها داریم.


کتاب #هنر_شناخت_بچه‌ها بهمون کمک کنه شناخت و درک درستی از آدم‌های دوربرمون داشته باشیم.

این کتاب فقط برای شناخت بچه‌ها نیست. برعکس بهمون کمک می‌کنه که از روی تیپ‌های شخصیتی رفتار صحیحی در قدم اول با خودمون و در قدم‌های بعدی با اطرافیانمون داشته باشیم. 



:::سه

این کتاب رو به پدر و مادرها و مربیان آموزشی و مدیران و کارفرماها و حتی شما دوست عزیز پیشنهاد می‌دم.







  • گلی

از کوچۀ رندان

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۲۴ ب.ظ

به‌نظر من برای اینکه از نوشته‌ها و سروده‌های نویسنده یا شاعری لذت برد نیاز به یه سری اطلاعات ریزودرشت از زندگی اون نویسنده و شاعر هست.

و اگر این نویسنده یا شاعر برای روزهای خیلی دور باشه هر چقدر این اطلاعات ریزتر باشه لذت‌بردن از اثر هم بیشتره.

همۀ ما کم‌وبیش شعرهای حافظ رو خوندیم و هر کدوم از ما از ظن خودمونیم با آقای شاعر یار شدیم. حالا فرض کنیم اگر ما جزییات بیشتری از زندگی حافظ و روزگارش داشته باشیم چقدر بیشتر لذت می‌بردیم.

آقای زرین کوب توی کتاب «از کوچۀ رندان» سعی کرده به جزییات زندگی حافظ بپردازه. از حق هم نگذریم اونقدر قلم جناب زرین‌کوب گیرا هست که اگر یه کوچولو هم ذهن خیال‌پردازی داشته باشید می‌تونید خودتون رو توی اون روزگار تصور کنید و پابه‌پای حافظ جان کوچه پس کوچه‌های شیراز رو قدم بزنید.

همون طور که هممون می‌دونیم زندگی حافظ و خیلی از شاعرها و نویسنده‌های قدیمیون در ابهامه چرا که قدیمیای ما زیاد علاقه‌ای به روزانه‌نویسی یا خاطره‌نویسی یا هر نوشته‌ای که باعث بشه ما ردی از زندگی شون رو پیدا کنیم، نداشتند. برای همین زیاد از زندگی‌شون اطلاعاتی نداریم؛ ولی همین نوشته‌های زرین کوب که همراه با شک و تردید هست می‌تونه به ما کمک زیادی برای شناخت از حافظ کنه.

خوندنش رو به همه توصیه می‌کنم.

  • گلی

سارا کروسان

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۲۹ ب.ظ

جدیداً سارا کروسان به نویسنده‌های محبوبم اضافه شده. ساده می‌نویسه و این ساده نوشتنش امتیاز خیلی خیلی بزرگی هست. ادا در نمیاره. با کلمه‌ها بازی نمی‌کنه؛ برعکس نویسنده‌های این وری.

امروز داشتم داستان یکی از نویسنده‌های ایرانی رو می‌خوندم دیدم چقدر ماها با کلمه‌ها بازی می‌کنیم؛ ولی سارا این شکلی نیست. راحت و سلیس داستانش رو می‌گه.

تا الان سه تا کتاب از خانم کروسان خوندم: یکی از ما دونفر؛ اپل و رین؛ وزن آب. هر سه کتاب یکی از یکی دیگه بهتر. می‌تونید با خیال راحت بخرید و از خوندنش لذت ببرید.

اگر کتاب نویسنده‌ها رو پشت سر هم بخونیم یه خوبی داره و اون اینه که دغدغه‌ها و زیروبم نویسنده تا حدی دستمون می‌یاد. مثلاً قشنگ می‌شه فهمید که سارا آدم مذهبیه و برخلاف ایران که جرئت نداری توی کتابت از دغدغه‌های مذهبیت بگی این مذهبی بودن رو با خیال راحت ازش می‌نویسه. سارا عاشق شعره و نگاه شاعرانه‌ای به دنیا داره. طوری که داستانش رو شعرگونه می‌نویسه. عشق جزو چیزهایی مقدس توی قاموس ساراست. از نظر سارا عشق نجات‌دهندۀ آدمیه. و در آخر اینکه سارا به‌شدت مشکلات نوجوان‌ها براش دغدغه است. برای همین توی هر کدوم از کتاب‌هاش یکی از مشکلات نوجوان‌ها رو می‌گه: مهاجرت، جدایی پدر و مادر، تنهایی، ترس و... .

دروغ چرا بعد هر بار خوندن کتاب‌های خانم کروسان می‌گم خب کاری نداره که این شکلی نوشتن. بعد داستان خودم رو توی ذهنم شروع می‌کنم به ویرایش و راستش رو بخواید اینجا هست که می‌فهمم ساده نوشتن چقدر سخته.





  • گلی

اپل و رین

دوشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۵۶ ب.ظ

خب خب فرزندانم وقتشه یه کتاب درجه یک بهتون معرفی کنم و اون کتابی نیست جز، اپل و رین.
نمی‌دونم چقدر به خوندن کتاب‌های کودک و نوجوان علاقه دارید؛ ولی  اپل و رین از اون کتاب‌هاییه که در هر سنی هستید می‌تونید ازش لذت ببرید و اینکه می‌تونید یه جا اسمش رو یادداشت کنید و در صورت نیاز برای نوجوانان‌های فامیل کادو بگیریدش بعداً.

به سلیقۀ من اعتماد که دارید. اگرم ندارید وقتش هست بهم ایمان بیارید.




  • گلی

همه جا حرفه‌ای رفتار کنیم.

يكشنبه, ۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۶ ق.ظ
یکی از کارهای  که جدیداً مد شده اینه که توی فضای مجازی کلی فالوور جمع کنی بعد برای یه سری محصولات تبلیغ کنی. اتفاقاً درآمدش هم گویا خیلی خوبه؛ ولی زمانی این کار وحشتناک می‌شه که بخوایم یه کار حرفه‌ای با کلی حساسیت رو با این سبک و سیاق بهش رونق بدیم.
مثلاً چند وقت پیش سایت جیم اومده بود و درخواست مطلب به بلاگرهای معروف می‌داد. جالب اینجاست که مثلاً تخصصی‌ترین مطالب رو می‌داد به یه سری وبلاگ‌نویس مطرح. یادمه یکی از وبلاگ‌نویس‌ها دربارۀ رابطۀ زن و مردی  که خودشون متأهل هستند،  با دید خودش مطلبی نوشته بود که ایرادی نداره و فلان و بهمان. اولین چیزی که بعد از خوندن اون نوشته اومد توی ذهنم این بود که یه بلاگر چقدر سواد داره که بخواد همچین نسخۀ کلانی بنویسه؟ همچین موضوعی رو با همچین حساسیتی ده تا کارشناس خبره رو هم بیارن نمی‌تونند یه نظر قطعی بدن بعد چطوری یه بلاگر با ۷۰۰ کلمه یه نسخه برای همه نوشت. مگه یه دختر نهایتاً ۲۵ـ۳۰ ساله چقدر تجربۀ زیستی داره که همچین حرفی رو می‌زنه. یا جدیداً انتشاراتی که تازه شروع به کار کردن همین کار رو می‌کنند. میان کتاب‌هاشون رو به مدیر صفحه‌های میدن که خیلی فالوور دارند که بخونید و درباره‌ش معرفی بنویسید. همش سؤالی که میاد توی ذهنم اینه که چرا باید یه مدیری تا این حد سطحی نگاه کنه به ماجرا. فرض کن مثلاً کتاب‌هاتون خیلی هم فروش رفت این کافیه؟ چند روز پیش یه نقد خیلی خیلی دقیق و ریز از یه کارشناس ادبیات کودک و نوجوان خوندم روی یه کتاب تازه نشر یافته. داشتم فکر می‌کردم یه انتشاراتی به همچین کارشناس‌های احتیاج داره نه یه بلاگر یا ادمین کانال که کلی فالوور داره. همچین آدمی می‌تونه کیفیت کار یه انتشاراتی رو بالا ببره نه یه آدم با کلی فالوور؛ ولی یه مدیر هیچ وقت دنبال همچین کسی نیست؛ چون قاعدتاً یه کارشناس اعتبار خودش رو زیر سؤال نمی‌بره که از یه کتاب فقط تعریف کنه، عیب‌های اون کتاب رو هم می‌گه و تمام تلاشش اینه که سطح کتاب رو ببره بالا نه فقط فروشش رو.

اینم لینک اون نقد خیلی ظریف (اینجا)
  • گلی

به مناسبت روز کتاب و کتاب‌خوانی.

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۱۷ ب.ظ
همه دارند روز کتاب و کتاب‌خونی رو تبریک می‌گن و کتاب معرفی می‌کنند و فلان و بهمان. ولی از من می‌شنوید یه ریال از پولتون رو خرج کتاب نکنید. پول‌هایی که می‌خواید خرج کتاب کنید صرف لوازم آرایشی و لباس مارک کنید و به خودتون برسید و شاد باشید و کافه برید و عکس‌های قشنگ قشنگ بگیرید و اینستا بذارید. باور کنید هیچی از کتاب و کتاب‌خونی نصیبتون نمی‌شه. فقط هر روز منزوی‌تر از قبل می‌شید. 
اما شما برای عکس‌های خوب و شکیل اینستایی معروف می‌شید و در حد یه سوپراستار درآمد کسب می‌کنید. 
خلاصه اینکه خام این حرف‌ها که کتاب باعث فرهیختگی می‌شه نشید اینا همش کشکه. 
  • گلی

لالایی برای دختر مرده

شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ق.ظ

یادداشتی بر کتاب لالایی برای دختر مرده.

  • گلی

پاکیزه بنویسیم.

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۱ ق.ظ

:::یک 

در حال خوندن کتابیم به اسم به زبان آدمیزاد. رضا بهاری توی این کتاب سعی کرده، نامه‌های اداری و بنرهای تبلیغاتی و همۀ متن‌هایی رو که دچار قلنبه‌گویی شدند، بررسی کنه. این کتاب داره می‌گه چرا آدم‌ها وقتی قلم به‌دست می‌گیرند یهو از زبان آدمیزادی سراغ  زبان یأجوج و مأجوج می‌روند؛ مثلاً طرف جلوی پارکینگ آپارتمان زده: لطفاً جلوی درب پارک نفرمائید. خب چرا خیلی ساده نمی‌گه: لطفاً جلوی در پارک نکنید. (این مثال از خودم بودها. همیشه بعد از کارآموزی ویرایشم از جلوی یه ساختمون رد می‌شم که جلوی پارکینگش همچین اطلاعیه‌ای زده. هر سری که می‌دیدمش، اعصابم خرد می‌شد. بالاخره اینجا نوشتمش تا آبرو برای همچین متنی نمونه:D) مثلاً این یکی متن رو ببنید «متمنی است پرسش‌نامۀ تکمیل‌شده را درون پاکت مخصوص گذاشته و آن را به‌وسیلۀ پست سفارشی حداکثر لغایت ۳۰بهمن سال جاری به آدرس مؤسسه ارسال دارند» خب خیلی راحت می‌تونست بگه: لطفاً پرسش‌نامۀ پرشده را در پاکت بگذارید و تا آخر بهمن۱۳۸۲ با پست سفارشی به نشانی مؤسسه بفرستید. (این مثال قلنبه برای خود رضا بهاری بوده ما رو چه به واکاوی همچین متن‌هایی).

کتاب حجم خیلی کمی داره و مثال‌های خوبی توی کتاب اومده. خوندنش به همه پیشنهاد می‌شه به‌ویژه اونایی که به ویرایش علاقه دارند و همچنین مترجم‌ها و همۀ اونایی که فریادشون برای  نوشتن نامه‌های اداری با اونهمه کلمه‌های سخت و زشت به آسمون رسیده واز همه مهم‌تر اونایی که دوست دارند پاکیزه و تروتمیز باشه نوشته‌هاشون.



:::دو

شاید خیلی‌هاتون بگید خب چرا اینهمه مطلب از درست‌نویسی می‌نویسم. ببینید بچه‌ها من خودم همین پارسال رفتم یه دورۀ ویرایش گذروندم. قبلش دیمی می‌نوشتم. برام حتی «نقطه» و «ویرگول» هم اهمیت نداشت. وقتی می‌گم دیمی واقعاً دیمی؛ ولی بعد از یه سال سروکله‌زدن با کتاب‌های ویرایش به این نتیجه رسیدم چقدر مرتب و پاکیزه نوشتن می‌تونه توی فهم مطلب به مخاطب کمک کنه. شما هرکدومتون دانشگاه رفتید و حداقل یه مطلب یا مقاله ازتون می‌خوان که توی دورۀ تحصیلتون بنویسید؛ پس چقدر خوب می‌شه که خودتون یه سری اطلاعات اولیه داشته باشید و متنی که دست استاد یا هرکسی می‌دید شلخته و درهم‌وبرهم نباشه. اگر هم بخواید تحصیلات تکمیلی داشته باشید حتماً این درست‌نویسی به‌دردتون می‌خوره چون موقع دفاع از پایان‌نامه کلی سر این درست‌نویسی بهتون ایراد می‌گیرن و شما مجبور می‌شید پایان‌نامه رو بدید به کسی براتون ویرایش کنه و اولین کاری که یه ویراستار می‌کنه اینه که متن رو برانداز می‌کنه ببینه اوضاع نوشتنتون چطوریه اگر خیلی متن داغونی بود خب قاعدتاً پولی که برای ویرایش ازتون می‌گیره بیشتره؛ ولی اگر متنتون مرتب بود پول کم‌تری؛ پس آسه‌آسه شروع کنید به درست نوشتن. درست نوشتن و پاکیزه نوشتن یه مهارته و مطمئن باشید اگر یادش بگیرید یه روزی این مهارت می‌تونه به کمکتون بیاد. حالا از ما گفتن بود.

  • گلی